ماريا وينه
از دفتر: آنجا كه زيبايي نان خود را گدايي مي كند
فارسي: طاهر جام برسنگ
در لحظه اي از ضعف
خيانت كرده به من قلب سنگي ام؛
شكافي گشوده
بر قطره اي اشك،
قطره با شوق
در غلتيده در شكاف،
بستر عاريتي را
غصب كرده
وسعت بخشيده،
حالا ديگر
نمكِ اشك
سائيده سپرِ سنگي قلب را
و قلب
عريان
در ميان
زخمي ست گشوده دهان.