نوشته های برچسب خورده با ‘ادبیات کودکان’

این معرفی جامع و جاندار، نه به این خاطر که بر کتابی که من هم در پدید آمدنش نقشی دارم نوشته شده، بلکه از این نظر که از قلمی تراویده که خوانده، مشاهده کرده، میان سطرها را با چشم های مرکب دیده، تجزیه و تحلیل کرده و حاصل تلاشش را با بیانی روان برای ما بازگو می کند، برایم نمونۀ خوبی است از «بررسی کتاب» که من معادل book reviw یا recenssion گرفته ام. عادلۀ خلیفی در سایت کتابک کتابهای بسیاری را بررسی کرده است. مطلبی که می خوانید را هم از کتابک نقل می کنم.

نگارنده معرفی کتاب: عادله خلیفی

دخترک کتاب «جادو» روزها و شب‌ها در انتظار بازگشت پدر جنگجوی‌اش است. پدر برای مبارزه با غولی رفته که با چشم‌های‌اش همه را سنگ می‌کند.

روزها دخترک کتاب «جادو» کنار پنجره می‌نشیند و به دریا نگاه می‌کند و قایقی نمی‌بیند که پدرش را بازگرداند. شب‌ها در آینه می‌نگرد و با خودش فکر می‌کند غول اگر در آینه نگاه کند چه خواهد شد؟ آخرین شمع خانه هم که می‌سوزد و تاریکی همه جا را می‌گیرد، دخترک ناامید از آمدن پدر، از خانه بیرون می‌رود با شمع و یک چاقو تا پدرش را بیاید. از میان آب تیره دریا شناکنان پیش می‌رود و به سرزمینی ناشناخته می‌رسد. از میان باریکه‌ای در جنگل راه‌اش را تا خانه چترسازی پیر ادامه می‌دهد و با چترساز از غول و پدرش می‌گوید. هدیه چترساز برای مبارزه، چتری به دخترک است. شناختن سرزمینی که غول در آن است، برای دخترک سخت نیست. نشانه‌ها به او می‌گویند که غول آن‌جاست، هیچ صدایی نمی‌آید، همه رنگ پریده و بی‌صدا هستند. روی زمین گلی نروییده و صدای پرنده‌ای به گوش نمی‌رسد. لرزش زمین زیر پای دخترک، از آمدن غول خبر می‌دهد. دخترک به زیر چتر پناه می‌برد. غول که به بالای سرش می‌رسد، دختر از زیر چتر به او می‌گوید که خجالتی است و برای دیدن‌اش باید از سوراخ سقف نگاه‌اش کند. این‌بار نوبت غول است که سنگ شود. غول از درون سوراخی که دخترک با چاقو در سقف چتر درسته کرده، به آینه نگاه می‌کند و جادو به خودش برمی‌گردد. غول که سنگ می‌شود، همه سنگ‌ها جان می‌گیرند، زندگی باز می‌گرد، پدر دخترک و آرامش.

در کتاب‌های تصویری خوب که نویسنده و تصویرگر یک نفر هستند، واژه‌ها تصویرها می‌شوند و تصویرها واژه‌ها. از روی جلد کتاب «جادو» تصویر پر از واژه است برای خواندن و هم‌زمان دیدن. از چتری که دخترک در دست دارد و به سمتی گرفته که خواننده نمی‌داند کجاست تا چهره او که نشان ترس ندارد. جنگجوی کتاب اوست! خانه او در جزیره‌ای است که انگار جز او و پدرش کسی در آن نیست. پدر هم که می‌رود، او تنها می‌شود در خانه و جزیره. نمایی دور از جزیره در تصویر می‌بینیم و بعد سفر او از جزیره به درون دریا و جست‌وجوی پدر و مبارزه با غول. خط‌ها در تصویر بیش از نشانه‌های دیگر، ما را همراه می‌کنند با دخترک. خط‌ها نور را نشان می‌دهند، تاریکی و حرکت.

«جادو» به زیبایی جادوی هماهنگی میان واژه و تصویر را در یک کتاب تصویری نشان می‌دهد. «جادو» کتابی است درباره تنهایی، جست‌وجو، امید، شجاعت و چاره‌جویی. آن‌چه کودکان در رویارویی با زندگی به آن نیاز دارند.