دیالوگ گویا، که مطلبی است در مورد نقش دیالوگ در ادبیات داستانی را سالها پیش، اوایل دهۀ نود میلادی شاید، به سفارش دوست فقیدم داریوش کارگر و برای «افسانه»؛ نشریهای در زمینۀ ادبیات داستانی ترجمه کرده بودم. فایل پ د افی که ملاحظه میکنید پاکنویس دستخط خرچنگ قورباغهای من است. ابتدا خیال داشتم این مطلب را برای انتشار در این جا تایپ کنم، اما تصمیم گرفتم اصل دستخط داریوش را بگذارم. متاسفانه نام نویسنده در این دست نوشته نیامده و من هم یادم نیست اما این مطلب با نام نویسنده در یکی از شمارههای «افسانه» به چاپ رسیده که الان که این سطور را مینویسم به «افسانه» دسترسی ندارم. قدر مسلم این که مطلب از مجلۀ The Writer برگرفته شده و متاسفانه آرشیو این مجله را همین دو سه سال پیش مرخص کردم، در نتیجه به منبع هم دسترسی ندارم.
نکتۀ آخر این که زمان ترجمۀ این مطلب از امکانات فنی امروز برخوردار نبودیم. دستنویس بودن مطلب نشانۀ همین نابرخورداری از امکانات است. داریوش کارگر هر مطلبی دستنویسی که دریافت میکرد پس از ویرایش آن را به شکلی که ملاحظه میفرمائید پیش از سپردن به تایپیست پاکنویس میکرد.
در پایان عرض کنم که همت والای داریوش کارگر و تلاشی که برای ادبیات تبعیدان در این مختصر نمیگنجد، تنها میماند مراتب قدرشناسی من از این بزرگمرد که با تشویقهای رفیقانهاش باعث شد ترجمه را جدی بگیرم.
برای خواندن مطلب فایل پ د اف ضمیمه را دریابید!
دیالوگ گویا
منتشرشده: 17 مارس 2022 در ادبیات جهانبرچسبها:افسانه, ادبیات داستانی, دیالوگ گویا, داریوش کارگر, طاهر جامبرسنگ
0