بایگانیِ دستهٔ ‘سی وی CV’

محمد علی سپانلو، عکس: به روژ آکره ئی

محمد علی سپانلو، عکس: به روژ آکره ئی

محمدعلی سپانلو شاعر، منتقدادبی، مترجم، متولدِ ۱۳۱۹است و تا به حال بیش از پنجاه جلد کتاب در زمینه‌های شعر و داستان و تحقیق، به صورتِ تالیف و یا ترجمه، منتشر کرده است. در بیست سالِ گذشته، او به عنوانِ یکی از چند نماینده‌ی معدودِ ادبیاتِ معاصرِ فارسی در بسیاری از گردهمایی‌های بین‌المللی در اروپا و امریکا شرکت کرده است و گفته مي‌شود كه سهمِ بزرگی در معرفیِ ادبیاتِ ایران به جهانیان دارد. بسیاری از آثارِ او تا به حال به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، هلندی، عربی، و سوئدی ترجمه شده است. نویسندگانِ پیشروِ ایران که گلچینی از آثارِ داستانیِ نویسندگانِ قرنِ بیستمِ ایران، به همراهِ بررسیِ آنهاست، جزوِ منابعِ درسی در بسیاری از دانشگاه‌های ایران است و تابه‌حال فروشِ بسیار بالایی داشته است. ضمناً سپانلو از معدود شاعران و نویسندگانِ ایرانی است که در دنیایِ ادبیاتِ غرب نیز شناخته شده است، و توانسته است نشان شوالیه‌ی نخلِ آکادمیِ فرانسه (بزرگ‌ترین نشانِ فرهنگی کشورِ فرانسه)، و جایزه‌ی ماکس ژاکوب (بزرگ‌ترین جایزه‌ی شعرِ فرانسه) را دریافت کند.

بشنوید! برنامۀ رادیوئی «خانم زمان، حماسۀ مدرن شهر تهران»، تهیه و اجرا: طاهر جام برسنگ، تاریخ پخش 29 دسامبر 2008

ورود به صفحۀ محمد علی سپانلو در دانشنامۀ اینترنتی ویکیپدیا

منظومۀ خانم زمان که مجموعۀ شاعرانه‌ای است دربارۀ شهر تهران، از این بابت حائز اهمیت است که برای نخستین بار شاعری با دیدی مدرن لحظات، مکان‌ها، اسطوره‌ها و چهره‌های یک شهر را بطور زنده به نقش کشیده است. سپانلو خود در مورد تولد منظومۀ نقلی خانم زمان چنین می‌گوید: من فکر میکنم که نزدیک بیست سال داشتم، تصورم این بود که خودم را به شعر بدهم برای این که بتوانم صدای خودم را پیدا کنم. چون آن موقع (در شعر نو) یک مطلب تقلیدی بود؛ نادرپور و یک مکتب هم بود؛ عزل و قصیده. این تجربه ها را کرده بودم. ولی فکر می کردم چیزی می بینم در اطراف خودم که آن باید شعر باشد…{رجوع کنید به فایل شنیداری ضمیمه}

بخشی پایانی شعر تهران جوان را شنیدید از منظومۀ خانم زمان با صدای شاعر. این شعر از لوح فشردۀ صوتی یا CD برگزیدۀ شعرهای سپانلو که به تازگی خانۀ هنر و ادبیات یوتبوری منتشر کرده برگرفته شده بود.
سپانلو در مقدمۀ خانم زمان می‌نویسد: منظومۀ خانم زمان در واقع نگاهی حماسی و گاه غمنامه‌وار به شهر تهران است. او همچنین می‌نویسد تهران مادر بسیار شکیبا و مهربانی است که بدخلقی‌های دیگران را تحمل می‌کند و از کسی هم طلبکار نیست.